یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

بعد هفتاد سال گناه نکردن،دعایی کردم

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۴ ب.ظ

در بازار نجف حمالى بود بنام‏ حسنعلى‏ پیرمردى بود که دست پیش کسى دراز نمیکرد و داراى قناعت طبع بود

 روزى در همان‏ حال که او با دو زنبیل خرما به دوشش در بازار بود ، زن عربى هم در همانجا به پشت بام‏ منزلش رفته بود تا لباسهاى شسته شده را روى‏ طناب پهن کند ناگهان بچه آن زن که در آغوش‏ مادرش بود، جستى زد و از همان بالاى پشت بام‏ پرت شد مادر هم سراسیمه فریاد کشید : " آى‏ مردم ! بچه ام 

 حسنعلى حمال این صدا را شنید، سرش را بلند کرد، بچه را در بین زمین و آسمان‏ دید و فورى گفت یا الله‏

یک دفعه مردم دیدند که‏ قدرت جاذبه معنوى و الهى بچه را جذب کرد و بین‏ زمین و آسمان همانطور معلق نگه داشت‏ حمال جلو آمد، بچه را پایین آورد و روى زمین گذاشت مردمى که شاهد ماجرا بودند، دورش را گرفتن و گفتند : عیسایى ؟ ! موسایى ؟ ! که هستى ؟ گفت :حسنعلى حمالم‏ گفتند : بگو بدانیم که چطور توانستى این بچه را نگه دارى ؟

گفت : هفتاد سال‏ است که هرچه خدا گفته است ، انجام داده ام‏ یک‏ مرتبه هم من گفتم " یا الله ! " و او انجام‏ داد.

۹۴/۰۴/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد باقر

دعا

گناه

نظرات  (۱)

یا الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی