یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

۹۰ مطلب با موضوع «فضائل و رذائل اخلاقی» ثبت شده است


مؤکّدترین مستحبات دو جور است: یکی مربوط به خداست و یکی مربوط به خلق است. آنچه مربوط به خداست، تهجّد و نماز شب است. آنچه مربوط به خلق خداست، کمک مالی به کسانی است که نیازمندند و بارشان بر زمین افتاده. این در محضر پروردگار متعال خیلی ارزش دارد.


قطعه ای از بیانات آیت‌الله خوشوقت 
محمد باقر
۲۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۴۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

چون بنده گناهی کند، ملائکه در نوشتن آن تأخیر می‌کنند، که شاید نادم و پشیمان شود و استغفار کند.
از حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام مروی است که «چون از بنده گناهی صادر شود، به‌قدر صبح تا شام، نوشتن آن را تأخیر می‌اندازند. اگر استغفار نمود، نمی‌نویسند».


و از حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام منقول است که «هرکه گناهی کند، هفت ساعت از روز، او را مهلت می‌دهند. پس اگر سه مرتبه گفت: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الّذِی لَا اِلَهَ اِلاّ هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ» آن گناه را ثبت نمی‌کنند». 

منبع: (معراج‌ السعادة، ص٢٠۵)

محمد باقر
۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۴:۱۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حاج آقا دولابی با همان لحن قشنگ می فرمودند:


 لُپ اخلاق دو کلمه است: مرنج و مرنجان 


در دو کلمه مرنج و مرنجان دریایی از معانی و معرفت نهفته است.


محمد باقر
۳۰ آبان ۹۶ ، ۱۰:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عارفی 30 سال مرتب ذکر می گفت: استغفر الله.

مریدی به او گفت: چرا این همه استغفار می کنی، ما که از تو گناهی ندیدیم.

جواب داد: سی سال استغفار من به خاطر یک الحمد لله نابجاست!

روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته، پرسیدم: حجره من چه؟

گفتند: مال شما نسوخته...

گفتم: الحمدلله...

معنیش این بود که مال من نسوزد مال مردم به درک!

آن الحمدلله ازسر خودخواهی بود نه خداخواهی.


چه قدر از این الحمدلله ها گفتیم و فکر کردیم شاکریم ...

محمد باقر
۰۷ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

استاد فاطمی نیا :

از صبح که پا میشه, فلان کس چی گفت, فلان کس چی کرد.., فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن..


روایت داریم که اغلب جهنمی ها جهنمی زبان هستند, فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند, یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. این آقا تو صفوف جماعت می نشینند آبرو میبرند.

 امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند: اگر هر چه را که می شنوی بگویی , دروغگو هستی! 

سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت, با اشاره مریض شفا میداد از آیت ا.. بهاالدینی راز سید سکوت را پرسیدم, با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند:

 "درِ آتش را بسته بودند..."



علامه حسن زاده آملی:

تا دهان بسته نشود دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود, سحر نرود . . .

محمد باقر
۰۲ مرداد ۹۴ ، ۲۱:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد.

خلیفه گفت: مرا پندی بده!

بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب، تشنه‌گی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟

گفت : ... صد دینار طلا.

پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟

گفت: نصف پادشاهی‌ام را.

بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟

گفت: نیم دیگر سلطنتم را.

بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است، تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.

محمد باقر
۲۸ تیر ۹۴ ، ۰۵:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

دو سوره در قرآن، با کلمه "ویل" شروع شده،

"ویل" یکی از شدید ترین تهدید های قرآن هست،

و اون دو آیه اینها هستند:


ویل للمطففین

وای بر کم فروشان...


ویل لکل همزه لمزه

وای بر عیبجویان طعنه زننده...


اولی در مورد مال مردم

و دوم در مورد آبروی مردم...

مراقب هر دو باشیم..



محمد باقر
۲۲ تیر ۹۴ ، ۱۱:۵۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حاج آقا مجتبی تهرانی:


 من همیشه قبل از اینکه از خدا طلب مغفرت کنم, می گویم خدایا من امشب از تمام کسانی که گردنشون حقی دارم, غیبت منو کردن, مالی از من خوردن, آزاری رسوندن و... از همه اونها گذشتم و هیچ شکایتی ندارم


خدایا اگر تو امشب منو نبخشی و از سر تمام تقصیراتم نگذری (یعنی من از تو بخشنده تر هستم و چنین چیزی غیرممکنه) پس حتما تو منو بخشیدی...


اینطور دعا کنید و ببینید چه حالی به شما دست می دهد خصوصا در حق کسانی که به شما بدی کردند بیشتر دعا کنید


و در روایت آمده که اگر در حق کسانی که به شما بدی کردند دعا کنید خداوند چندین برابر اون چیزی که خواستید رو برای خودتون مستجاب می کنه.

محمد باقر
۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر


ﺭﻭﺯﻯ ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺰﺩ ﻋﺎﺭﻑ ﺍﻋﻈﻢ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺎﻫﻰ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﻯ ﺧﺎﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ ﺭﻭﺑﺮﻭﻯ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ﻳﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰ ﮐﻨﻨﺪ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﻭ ﮔﺎﻩ ﻧﻴﺰ ﺷﺐ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺘﻔﺎﻭﺗﻰ ﺍﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻣﺪ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻣﺮﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﺍﻳﻦ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻴﺴﺖ ﻋﺎﺭﻑ ﮔﻔﺖ:

 ﺷﺎﻳﺪ ﺍﻗﻮﺍﻡ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻣﻦ ﻫﺮﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻴﮑﻨﻢ ﮔﺎﻩ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺩﻩ ﻧﻔﺮ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻣﻴﺎﻳﻨﺪ ﺑﻌﺪﺍﺯﺳﺎﻋﺘﻰ ﻣﻴﺮﻭﻧﺪ .

محمد باقر
۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در بازار نجف حمالى بود بنام‏ حسنعلى‏ پیرمردى بود که دست پیش کسى دراز نمیکرد و داراى قناعت طبع بود

 روزى در همان‏ حال که او با دو زنبیل خرما به دوشش در بازار بود ، زن عربى هم در همانجا به پشت بام‏ منزلش رفته بود تا لباسهاى شسته شده را روى‏ طناب پهن کند ناگهان بچه آن زن که در آغوش‏ مادرش بود، جستى زد و از همان بالاى پشت بام‏ پرت شد مادر هم سراسیمه فریاد کشید : " آى‏ مردم ! بچه ام 

 حسنعلى حمال این صدا را شنید، سرش را بلند کرد، بچه را در بین زمین و آسمان‏ دید و فورى گفت یا الله‏

یک دفعه مردم دیدند که‏ قدرت جاذبه معنوى و الهى بچه را جذب کرد و بین‏ زمین و آسمان همانطور معلق نگه داشت‏ حمال جلو آمد، بچه را پایین آورد و روى زمین گذاشت مردمى که شاهد ماجرا بودند، دورش را گرفتن و گفتند : عیسایى ؟ ! موسایى ؟ ! که هستى ؟ گفت :حسنعلى حمالم‏ گفتند : بگو بدانیم که چطور توانستى این بچه را نگه دارى ؟

گفت : هفتاد سال‏ است که هرچه خدا گفته است ، انجام داده ام‏ یک‏ مرتبه هم من گفتم " یا الله ! " و او انجام‏ داد.

محمد باقر
۱۳ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر