منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی
چو خویش را یار تو دیدم به نیک فهمیدم
عزیز فاطمه ، مهدی، چقدر تنهایی!
منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی
چو خویش را یار تو دیدم به نیک فهمیدم
عزیز فاطمه ، مهدی، چقدر تنهایی!
غروب جمعه ای دیگر, چشمهایی که همچنان در راهت ماند با بغضی غریب
آقا جانم با چه نامی بخوانمت و سلامت کنیم
اَلسّلامُ عَلیک یا عَینَ الحَیوه…
الطّالبُ بِدَم المَقتولِ بِکربلاء…
اَرِنِی الطّلعه الرّشیده…
اللهمّ کُن لِولیّک حافظاً…
السّلام علیک یا بقیّه الله فی اَرضِه…
السّلام علیک یا عَین الحَیوه
فقط تو
برای زمین،
باقیمانده ای فقط تو برای خودِ خودِ خدا ماندهای.
بیا که غرق شدیم در زمانه آخر الزمانی
***اللهم عجل لولیک الفرج***
انسان میخواهد نماز شب بخواند,شب است,در خواب خوش فرو رفته,
نسیم ملایم می وزد،از خواب برخاستن و بستر آرام و راحت ترک کردن مشکل.
در ماه رمضان در روزهای گرم و طولانی روزه گرفتن مشکل است..
خلاصه آنکه اگر
انسان بخواهد در دنیا شرافتمندانه زیست کند
و کردار خود را بر پایه ی فضیلت و پاکی قراردهد,
و در مقام عبودیت و تسلیم اوامر حق متعال فتور ننموده و سستی نورزد,..
سراسر زندگی انسان مواجهه با ناگواری ها شده
و باید مرد خدا با قدم راستین در این میدان مجاهده گام بردارد.
معادشناسی ج 1 ص 122(علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی)
گناه! خروار خروار به دل آدم وارد می شود،
و با او عجین می شود و مثقال مثقال باید خارج شود!
مصیبت است تطهیر دل گناه گرفته!
ﻭﺍﺟـﻌـﻞ ﻗـﻠﺒـــﻲ ﺑـﺤـــﺒﻚ ﻣـﺘﻴﻤــﺎً ...
ﻭ ﺩﻝ ﻣﺮﺍ ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ
♥•٠·
مسلّماً نماز (انسان را) از گناهان بزرگ و از کارهای ناپسند باز میدارد،
و قطعاً ذکر خدا و یاد الله (از هر چیز دیگری) والاتر و بزرگتر است.
إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ ۗ وَلَذِکْرُ اللَّـهِ أَکْبَرُ ۗ
بخشی از آیۀ ٤٥ سوره العنکبوت
آقای مـن !
مــولای مـن !
از قـدیــم گفته انـد :
" خلایـــق هــرچه لـــایــق " بی راه نگـــفـته انــد .
اقرار مـــی کنیم هنوز لیـــاقت حضور در محـــضر شما را پیدا نکرده ایــــم
که اگرغیـــر از این بـــود
هم اینـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمی بردیـــم .
" از ماســت که برماســــت "
آری، ما مـــستحق بلــــای غیبـــتیـم ؛
سزاوار چنــیـن سرنوشــتی هستـــیم ؛
تــو را نخواســته ایم ؛ به بی امامـــی " عــادت " کـرده ایم ؛
هنــوز باورمان نــشــده
" تا نیایی گره از کـار بشر وا نــشــود "
در سجده هنوز با تو سر سنگینیم
دلبسته ی این زندگی رنگینیم
دیوار وضو خانه پر از آیینه است
این است که در نماز هم خود بینیم
اَنْ تُـسـامِحَنـى وَ تَـرْحَمَنـى...
بــرایــم خــدایــی کــن!
وَ مَـن یَتَّـقِ اللَّهَ یَجْعَـل لَّـهُ مَخْـرَجـاً
بـا تــو هیـچ کـوچــ ه ای بــن بستـــــ نیستـــــــ !
برمشامم میرسد هر جمعه بوی انتظار
بر دلم ترسم بماند آرزوی وصل یار
تشنه ی دیدار یارم، معصیت مهلت بده
تا بمیرم در رکابش با کمال افتخار
گنجشک نر با ماده ی خود گفت: چرا نمی گذاری با تو جفت شوم؟
من اگر بخواهم می توانم قبه ی سلیمان را به منقار بکَنم و به دریا افکنم!
سخن گنجشک به گوش سلیمان رسید. نبی خدا تبسم نمود و به گنجشک نر گفت:
آیا این ادعایی که کردی را می توانی انجام دهی؟!
گفت: نه رسول خدا، اما شخص، خودش را نزد زنش، بزرگ جلوه می دهد
و عاشق را بر آنچه می گوید نباید ملامت کرد.