کرامت
نفس و بزرگواری ایشان از جمله خصلتهایی است که در شاگردان و یاران او
نفوذ کرده بود. در این مورد، علامه طهرانی از نوة آخوند نقل میکند: «در
یکی از سفرهای زیارتی که آخوند با اصحابشان پیاده به کربلا مشرف میشدند،
در راه، راهزنان بیابانی اموال ایشان را غارت کرده و هر چه دارند،
میربایند. سپس که عارف همدانی را میشناسند، به حضورشان آمده و هر چه
ربوده بودند، تقدیم کرده و معذرت میخواهند. آخوند ملا حسینقلی فقط کتابهای
وقفی را که ربوده بودند، پس میگیرد و بقیة کتب و اموال را نمیگیرد و
میفرماید: «به مجرّد سرقت، من ایشان را حلال کردم؛ چو راضی نشدم به واسطة
من خداوند کسی را در آتش دوزخ بسوزاند و نمیخواهم به خاطر من لقمة حرام از
گلوی کسی پائین برود و موعظه در او بیاثر باشد.»