یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

۱۰۸ مطلب با موضوع «خدای رحمان» ثبت شده است




خداوندا حکایت ما حکایت ماهیان در آب است؛

ماهی در آب غرق است ولی حواسش به آب نیست

ما هم در تو غرق هستیم ولی خیالمان نیست.


محمد باقر
۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۴:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

     خدایا
من از آن روز که در بند توام آزادم...





محمد باقر
۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۴:۳۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ نظر


خدا منّت گذاشته که امر فرموده است مخلوق، با خالق خود خلوت کند؛

وقتی بنده با خدا خلوت می کند، خالق هم با او خلوت کرده است.


" آیت الله بهجت "


محمد باقر
۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۴:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خداوند نور محض است پس برای ملاقات خداوند مهربان باید نورانی شویم

در روایتی آمده است: الوضوء نور «وضو گرفتن نور است».

علامه حسن زاده میفرمودند: دوام وضو باعث میشود انسان کم کم از عالم ماده به عالم ملکوت منتقل شود.

علامه طباطبایی فرمودند: بدترین حالت من زمانی است که وضویم از بین می رود.

مقدمه دائم الحضور بودن دائم الوضو بودن است.
محمد باقر
۱۰ مهر ۹۱ ، ۱۴:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



هر گاه آدمی به نماز ایستد، 
ابلیس از اینکه می بیند رحمت خدا او را
فرو پوشانده است حسودانه به وی می نگرد.


امام علی علیه السلام...الخصال:10/632


محمد باقر
۰۱ مهر ۹۱ ، ۲۱:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر




امام صادق علیه السلام فرمود: 

خدا را یک مرتبه خواندم ؛ 

اجابت فرمود و حاجتم را فراموش کردم



محمد باقر
۰۱ مهر ۹۱ ، ۲۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

خداوند از بنده اش خوشش می آید زمانی که گوید

پروردگارا مرا ببخش زیرا که گناهان را کسی جز تو نمی بخشد...

پس میفرماید ای ملائکه من ، این بنده دانسته است که گناهان را کسی جز من نمی بخشد

شاهد باشید که من او را آمرزیدم...
محمد باقر
۳۰ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

مردی خدمت رسول اکرم "ص" عرض کرد که من گناه کرده‌ام

حضرت فرمود : استغفار کن و از خدا آمرزش بطلب.


عرض کرد تـوبـه می‌کنم باز معصیت می‌نمایم


حضرت فرمود: هر وقت گناه نمودی استغفار کن.


آن مرد عرض کرد: در آن هنگام، گناه من بسیار خواهد شد.... !


حضرت فرمود: عفو بخشش خداوند نیز بسیار بیشتر از آن است که تو فکر میکنی


و همیشه تـوبـه کن تا این که بتوانی شیطان را از خود دور گردانی...

محمد باقر
۳۰ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


گویند: صاحب دلى ، براى اقامه نماز به مسجدى رفت

نمازگزاران ، همه او را شناختند؛ پس از او خواستند که پس از نماز

بر منبر رود و پند گوید.

مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست


آن گاه خطاب به جماعت گفت :

مردم ! هر کس از شما که مى داند امروز تا شب خواهد زیست

و نخواهد مرد، برخیزد! کسى برنخاست .


گفت : حالا هر کس از شما که خود را آماده مرگ کرده است ، برخیزد!

باز کسى برنخاست . گفت : شگفتا از شما

که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما براى رفتن نیز آماده نیستید!

محمد باقر
۱۹ شهریور ۹۱ ، ۱۲:۵۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مولایی از غلامش پرسید نامت چیست ؟
غلام گفت : هرچه صدایم کنی !
پرسید : چه کار بلدی ؟
غلام گفت : هر کاری بگوئی انجام میدهم !
پرسید : چه غذائی میخوری ؟
غلام گفت : هر چه بدهی میخورم !
پرسید : کجا می خوابی ؟
غلام گفت : هر کجا بگویی می خوابم !
مولا گفت این چه جوابهایی است که می دهی ؟
غلام گفت : مگر نه این است که من بنده شما هستم کار من فقط اطاعت است
مولا پیش خود گفت : اگر راه و رسم بندگی این است که غلام می گوید ، پس چطور من بندگی خدا را میکنم!!!

 


محمد باقر
۱۸ شهریور ۹۱ ، ۱۳:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر