یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

۱۰۸ مطلب با موضوع «خدای رحمان» ثبت شده است

امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ 

در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤمن جزیره ى خضراء است، 

هر جا باشد حضرت در آن جا پا مى گذارد.

قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است.

قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، 

تا براى شما امضا کنیم که امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ 

آن جا هست.

" آیت الله بهجت "


محمد باقر
۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یهگوشه ای نشسته بودند.
 گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد.
 می گفت تو محبوبهمنی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. 
چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ 
فکرکردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ 


محمد باقر
۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
عابدى ، در دعاى خویش ، چنین مى گفت :

 خدایا! مرا به آتش انداز! که چون منى ، جراءت آن ندارد که از تو بهشت خواهد.

محمد باقر
۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۰۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شیخ به مرتاضی فرمود: حاصل ریاضت های تو بالاخره چیست ؟
آن شخص خم شد ، قطعه سنگی برداشت و آن را به گلابی تبدیل و به شیخ تعارف کرد. 
شیخ رجبعلی فرمود این کار را برای من کردی بگو ببینم برای خدا چه داری ؟! 
مرتاض با شنیدن این سخن به گریه افتاد.

محمد باقر
۲۵ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2) 
 افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)

94e4330dd1cac6c0209a2abb4f0dd1fb.jpg
محمد باقر
۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
عاشق خواب ندارد 

و جز وصال محبوب چیزی نمی‌خواهد.

وقت ملاقات و رسیدن به وصال هنگام سحر است

از گدایی سحرها کوتاهی نکنید که هرچه هست در آن است. 


" رجبعلی خیاط "

محمد باقر
۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۴:۵۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر



اگر خداوند را می خواهید بجویید در زمین و آسمان نیابید

که پیدا نمی شود چون خود رحمانش فرمودند:

زمین و آسمان وسعت مرا ندارد دل مؤمن جایگاه من است.

«مرحوم دولابی»


محمد باقر
۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۰:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
شخصی مشغول خواندن نماز بود

ومجنون بدون اینکه متوجه شود از بین او وسجاده اش عبور کرد

مرد نمازش را قطع کرد و فریاد زد 

هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟

مجنون به خود آمد وگفت : 

من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم

تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی!!!


محمد باقر
۲۳ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۰۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر