یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

گریه از خوف خدا

چهارشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۲۹ ق.ظ
ابو درداء روایت می کند که :

شبی امیرالمؤ منین علیه السّلام را دیدم که از مردمان کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار

است و می فرمود: بار الها! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرائمی که به

 کرم و بزرگواریت آن را آشکار نساختی ، بار الها! گر چه عمرم در نافرمانی تو طی شد و گناهانم بسیار گشت

ولی آرزویم تنها غفران و آمرزش تو است ، و آه اگر در نامه عملم ... ناگاه دیدم صدا خاموش شد.


گفتم ، حتماً حضرت را خواب برده ، رفتم تا آن حضرت را بیدار کنم چون ایشان را حرکت دادم دیدم همچون چوب

خشک شده ای است . گفتم : اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیْهِ راجِعُون امیرالمؤ منین از دنیا رفت . به خانه آن حضرت رفتم ، و

فاطمه علیهاالسّلام را از این امر آگاه ساختم . فرمود: این حالتی است که از ترس خدا هر شب بر او عارض ‍

می شود. پس اندکی آب به چهره اش پاشیدم ، بهوش آمد به من نگریست در حالی که من می گریستم ،

 فرمود: چه چیز باعث گریه تو شد، ای ابو درداء؟! گفتم : آنچه را که می بینم شما به خود روا می داری ،

فرمود: ای ابو درداء! پس حالت چگونه خواهد بود اگر مرا ببینی در حالیکه به حساب فرا خوانده شده ام .

 ابو درداء می گوید: بخدا سوگند که من چنین حالتی را از احدی از اصحاب رسول خداصلّی اللّه علیه و آله ندیدم.
۹۱/۰۹/۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۱)

من یکی از طرفدارهای وبلاگ شما هستم. خیلی مطالبت عالیه

پیشنهاد می کنم حتما وبلاگت را تو این صفحه معرفی کنی. خیلی تو افزایش بازدیدت تاثیر داره و اینطوری هم لینک شما هم تو سایت ما قرار می گیره

کاملا هم رایگانه
باز هم از مطالبت ممنونم

http://link.clockstore.ir
تبادل لینک هوشمند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی