ابو درداء روایت می
کند که :
شبی امیرالمؤ منین علیه السّلام را دیدم که از مردمان کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار
است و می فرمود: بار الها! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرائمی که به
کرم و بزرگواریت آن را آشکار نساختی ، بار الها! گر چه عمرم در نافرمانی تو طی شد و گناهانم بسیار گشت
ولی آرزویم تنها غفران و آمرزش تو است ، و آه اگر در نامه عملم ... ناگاه دیدم صدا خاموش شد.

شبی امیرالمؤ منین علیه السّلام را دیدم که از مردمان کناره گرفته و در مکان خلوتی مشغول مناجات با پروردگار
است و می فرمود: بار الها! چه بسیار گناهانی که با بردباری از عقوبتش درگذشتی و چه بسیار جرائمی که به
کرم و بزرگواریت آن را آشکار نساختی ، بار الها! گر چه عمرم در نافرمانی تو طی شد و گناهانم بسیار گشت
ولی آرزویم تنها غفران و آمرزش تو است ، و آه اگر در نامه عملم ... ناگاه دیدم صدا خاموش شد.
