یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

۷۱ مطلب با موضوع «فضائل و رذائل اخلاقی :: موضوعات متفرقه اخلاقی» ثبت شده است

اردوگاه موصل 4 بود. عراقی ها در یکی از زندان ها فیلم مبتذل گذاشتند تا هم آزاده ها را اذیت کنند و هم اگر بتوانند به خیال خودشان، ایمان آنها را تضعیف کنند. همه آزادگان چشمهایشان را می بندند تا آن فیلم مبتذل را نبینند. تا آن صحنه های مستهجن و مبتذل را نبینند. چرا که دیدنش، هم موجب نارضایتی پروردگار است؛ هم از ایمان و از حیا و از نجابت انسان، ناخودآگاه و ناخواسته کم می کند و تاثیر بدی روی رفتار و افکار و اخلاق و ایمان خواهد داشت. رزمنده ها چشمهایشان را بسته بودند و عراقی ها با حرف زدن و با تهدید و هر چه کردند نتوانستند آنها را وادار به تماشا کنند. لذا با باتوم افتادند با جان این آزدگان. و برای زمان طولانی آنها را به جرم تماشا نکردن آن فیلم مبتذل با باتوم زدند. به چشم بعضی از اینها آنقدر باتوم زدند که از چشم هایشان خون جاری شد.

  
محمد باقر
۲۱ آذر ۹۱ ، ۱۰:۲۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

استاد الهى و عارف ربّانى ، مرحوم حاج شیخ جواد انصارى همدانى رحمه الله علیه مى فرمود:

یکى از مؤمنان ، شبى که براى نماز شب بیدار شده بود مشاهده کرد که در حدود پانصد خانه از خانه هاى همدان نورافشانى مى کنند. به او الهام شده بود که در این خانه ها نماز شب خوانده مى شود، در نقطه اى (از زمین ) عمودى از نور دیده بود که تا آسمان کشیده شده است و به او الهام شده بود که در آن مکان ، وجود مقدّس حضرت مهدى علیه السلام هست که به نماز شب ایستاده است.


محمد باقر
۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۲:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

زمستان براى مؤمن فصل خوبى است ، زیرا روزهاى کوتاهش را روزه مى گیرد و شبهاى طولانى اش را براى نماز (شب ) بر مى خیزد.


محمد باقر
۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۱:۴۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس ‍ قمى (ره ) مى گوید:

یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم : چرا اشک مى ریزید؟

فرمود: براى این که دیشب نماز شب نخواندم !

گفتم : پدر جان ! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامى به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟

فرمود: فرزندم ! نگرانى من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟


محمد باقر
۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۱:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدیه آوردند.حضرت به اصحاب خود فرمود: آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ کسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود. کسی جواب او را ند اد مگر علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) برخاست و عرض کرد یا رسول الله من می‌خوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فکر دنیا را نمی‌کنم.



محمد باقر
۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۰:۵۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر
شخصی آمد به نزد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) شکایت از فقر و نداری کرد حضرت فرمود: مگر نماز نمی‌خوانی عرض کرد من پنج وقت نماز را به شما اقتدا می‌کنم، حضرت فرمود: مگر روزه نمی‌گیری عرض کرد سه ماه روزه می‌گیرم. آن حضرت فرمود امر خدا را نهی و نهی خدا را امر می‌کنی یا به کدام معصیت گرفتاری عرض کرد یا رسول الله حاشا و کلّا که من خلاف فرموده‌ی خدا را بکنم حضرت متفکرانه سر به جیب حیرت فرو برد ناگاه جبرئیل نازل شد عرض کرد یا رسول الله حق تعالی ترا سلام می‌رساند و می‌فرماید در همسایگی این شخص باغیست و در آن باغ گنجشکی آشیانه دارد و در آشیانه او استخوان بی‌نمازی می‌باشد به شومی آن استخوان از خانه‌ی این شخص برکت برداشته شده است و او را فقر گرفته است. حضرت به او فرمود برو آن استخوان را از آنجا بردار، بینداز دور. به فرموده‌ی آن حضرت عمل کرد بعد از آن توانگر شد.


محمد باقر
۱۸ آذر ۹۱ ، ۱۰:۲۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مردی بود که هر کار می‌کرد نمی‌توانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری نکند، ‌روزی چاره اندیشی کرد و با خود گفت: در گوشه‌ی شهر مسجدی متروک هست که کسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمی‌کند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم در نیمههای شب تاریک، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران می‌آمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط‌ های عبادت...

 

محمد باقر
۱۸ آذر ۹۱ ، ۰۹:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
حضرت على علیه السلام مى فرماید :
در محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم ، فرمود : به من بگویید بهترین و پسندیده ترین چیز براى یک زن مسلمان چیست ؟ما همگى از پاسخ عاجز ماندیم .سپس از خدمت حضرت بیرون آمدیم و من به خانه برگشتم ، قضیه را به فاطمه اطلاع دادم .زهراى مرضیه اظهار داشت :بهترین چیز براى یک زن مسلمان آن است که مردهاى نامحرم را نبیند و مردهاى اجنبى هم او را نبینند.آنگاه خدمت پیامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم . پیغمبر صلى الله علیه و آله از شنیدن جواب به قدرى خوشحال شد که فرمود: ان فاطمه بضعه منى حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود من است.  بحارالانوار جلد 43 صفحه 54 و جلد 103 صفحه 238. با تفاوت

          xzqdcijujggnx0agcy9u.jpg
محمد باقر
۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۱:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

در وقتى که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا(ص) بر من وارد شد ، فرمـود:

اى فـاطمه نخـواب مگـر آن که چهار کار را انجـام دهـى: قـرآن را ختـم کنـى، و پیامبران را شفیعت گردانى، و مؤمنیـن را از خود راضى کنى، و حج وعمره اى را به جا آورى. ایـن را فرمـود و شروع به خـواندن نماز کرد، صبر کردم تا نمازش تمام شد، گفتـم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودى در حالى که بر آنها قادر نیستم آن حضرت تبسمى کرد و فرمود:

چون قل هو الله را سه بار بخوانى مثل این است که قرآن را ختم کرده اى و چون بر من و پیامبران پیش از من صلوات فرستى، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیـم بود، و چون براى مؤمنیـن استغفار کنى ، آنان همه از تو راضى خواهند شد، و چون بگـویـى: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر حج و عمره اى را انجام داده اى. (بهجه ، ج 1، ص 304)


      vuckiw3sd47vw703uji.jpg

محمد باقر
۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۰:۴۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
رسول خدا (ص) بر من گذشت ، در حالى که در خواب صبحگاهى بودم، مرا با پایـش تکان داد و فرمـود:
دختـرم بـرخیز شاهـد رزق و روزى پـروردگارت باش و از غافلان مباش . زیرا که خـداوند روزی هاى مردم را بیـن طلوع فجر تا طلـوع آفتاب تقسیـم مى کند.
(مسند فاطمه الزهراء، ص 219 )


           8cd3lvdpst7v4r3xa6g0.jpg
محمد باقر
۱۴ آذر ۹۱ ، ۱۰:۰۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر