یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

پادشاهى در راه شکار در حالى‏که وزیرش او را همراهى مى‏کرد، دیوانه‏اى را دید که سگى را پهلوى خود بسته و با او خوش و خرم نشسته.

به وزیرش گفت: بیا لختى با دیوانه دل خوش کنیم. وزیر گفت: اى پادشاه! این مرد از اطوارش پیداست دیوانه است، ممکن است به ساحت شاهى جسارت ورزد و این از شأن سلطنت به دور است!

شاه گفت: باکى نیست، نزدیک دیوانه شدند. شاه گفت: اى مرد! این سگ بهتر است یا تو؟

دیوانه جواب داد: این سگ هرگز از فرمان من بیرون نیست، پس شاه و گدا اگر از حضرت حق اطاعت کنند، از سگ بهترند، وگرنه سگ از هر دو آن‏ها بهتر!

محمد باقر
۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۰:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

شبی دزدی به خانه شیخ احمد خضرویه رفت و بسیاربگشت هیچ نیافت ...
شیخ آواز داد: ای جوان دلو برگیر و آب از چاه برکش و طهارت کن و به نماز مشغول شو تا روز، چیزی به تو دهم تا محروم نگردی.

دزد همچنان کرد.
چون روز شد خواجه صد دینار بیاورد و به دزد داد و فرمود: این جزای عبادت یک شب نماز توست.

دزد را حالتی پدید آمد و لرزه بر اندامش افتاد و گفت: زر قبول نمی کنم، مرا به راه خدا راهنمایی کن که دولت لازوال از درگاه لایزال حاصل کنم.

شیخ او را مرید کرد و یکی از اولیای حق شد.

    vscic74gp9y07vhur2ti.jpg

محمد باقر
۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۰:۲۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
سید نعمت الله جزائری در انوار نعمانیه، باب احوال بعد از مرگ می نویسد: که در اخبار است مرد مستمندی از دنیا رفت و از صبح که جنازه او را بلند کردند تا شام از دفنش فارغ نشدند به واسطه ی کثرت ازدحام و انبوه جمعیت، بعدها او را در خواب دیدند، از او پرسیدند خداوند با تو چه کرد؟ گفت: خداوند مرا آمرزید و نیکی و لطف زیادی به من فرمود، ولی حساب دقیقی کرد، حتی روزی بر در دکان رفیقم که گندم فروشی داشت نشسته بودم و من روزه بودم، هنگام اذان که شد یک دانه از گندم های او را برداشته و با دندان خود دو نیم کردم، در این موقع به خاطرم آمد که گندم از من نیست و لذا آن دانه ی شکسته را روی گندم های دیگر انداختم. خداوند چنان حسابی کرد که از حسنات من به اندازه ی نقص قیمتی که گندم شکسته پیدا کرده بود، گرفت.
محمد باقر
۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۰:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (معروف به نخودکی) در وصیت خود به فرزندش می گوید:

 اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بی ارزش بپردازد ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و هباء منصورا (نابود) خواهد شد. فرزندم بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد.

 سحر گاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد.

اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب انتظار بلایی را می کشم که به من نازل شود.

 

هرکه دراین بزم مقرب تراست      جام بلا بیشترش میدهند
    

سپس حاج شیخ حسنعلی می افزاید: «پسرم تو را سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آن جا که می توانی غفلت نکن.»

محمد باقر
۲۱ آبان ۹۱ ، ۱۰:۱۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز صبح را به جماعت خواندند اما دیدند آن روز، علی علیه السلام به مسجد نیامده است. حضرت، در خانه امیرمۆمنان رفتند و پرسیدند چرا او در نماز جماعت شرکت نکرده است؟!

 فاطمه زهرا سلام الله علیها گفت: علی دیشب تا صبح مناجات داشت و صبح از خستگی، نمازش را در منزل خواند.

حضرت فرمودند: به او بگویید به جای مناجات طولانی، مقداری بخوابد ولی نماز جماعت صبح را از دست ندهد.

آری، خوابی که مقدمه نماز جماعت باشد بهتر از مناجاتی است که حال جماعت را از بین ببرد.

محمد باقر
۲۱ آبان ۹۱ ، ۰۹:۳۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از خدا بخواه لذت عبادت و نماز شب را به تو بچشاند آن وقت دیگر ساعت لازم نداری که کوک کنی ، ما که ساعت کوک می کنیم مریض هستیم ، روحمان مریض است .


        gfzq7jkrjw4mryiw8wy3.jpg

محمد باقر
۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۵:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام صادق علیه السلام فرمود:

زمانی که مومن برای نماز بر می خیزد، خداوند حورالعین را بر می انگیزد که در اطراف او باشند، وقتی مومن نمازش را تمام می کند و از خداوند آنان را نمی خواهد، آنها با تعجب و و شگفتی از دور او پراکنده می شوند.

حدیث سی و پنجم از کتاب فضائل الشیعه به قلم شیخ صدوق ره

البته دعایی که باید بعد از هر نماز خوانده بشه اینه:

اللهم انی اسئلک الجنه و الحورالعین


   5vatub134r8n1rx9xar.jpg

 

محمد باقر
۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۴:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
«من بات علی طهر: فکأنما احیی اللیل کله»«هر کس با وضو و طهارت بخوابد، مثل این است که سراسر شب را به عبادت و بیداری گذرانده است»

پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم

   0kyml2idap9mto0scgm.jpg

محمد باقر
۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۴:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
صاحب «روضات الجنات » می نویسد :جهانگیرخان قشقایی ابتدا فردی مطرب و تارزن بود .در اطراف اصفهان به ییلاق رفته بود که آنجا سیم تارش پاره شد، پس به بازار اصفهان کنار مدرسه علمیه صدر آمد .دید که پینه دوزی مشغول اصلاح کفش است ، از او سئوال کرد :دکان مطربی را سراغ دارید؟ پیرمرد گفت :برای چه می خواهی آنجا بروی ؟ جواب داد :می خواهم بروم سیم تارم را درست کنم ، مرد پینه دوز به یک جمله او را موعظه کرد که ای جوان ، برو سیم تار دلت را درست کن ، چقدر می خواهی از خدا دور باشی! او گفت : کجا بروم سیم تار دلم را درست کنم ؟ پیرمرد گفت :برو در این مدرسه که مربوط به طلاب است .جهانگیرخان وارد مدرسه شد و حال و هوای آنجا، او را گرفت ؛ تارش را بر زمین زد و شکست .سپس نامه ای به پدر خود نوشت : پدرم ، پسرت رفته است که سیم تار دلش را درست کند و تا درست نکند، نمی آید بنابراین منتظرش نباش آری او سیم تار دل خود را درست کرد و شد آیت الله العظمی ، که از جمله شاگردانش آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله العظمی سید جمال الدین گلپایگانی بودند .
محمد باقر
۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۴:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

امام صادق(ع): در کتب پیشینیان روایت شده است که: هرکس با هفتاد دختر در خانه زنا کند، و هفتاد پیغمبر را بکشد و هفتاد کتاب آسمانی را بسوزاند، گناهش کمتر است از کسی که یک روز نمازش را عمداً نخواند.
نصایح، ص 241

   s5yvdg8e9g8sv76ppny0.jpg
محمد باقر
۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۴:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر