ما را چه شده است؟؟؟؟
شنبه, ۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۴۷ ب.ظ
چندگاهیست وقتی می گویم:
«اللهم کل لولیک الحجة بن الحسن»
با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد.
چندگاهیست وقتی می گویم:
«صلواتک علیه و علی آبائه»
به یاد مصیبتهای اهل بیتت اشک ماتم نمی ریزم.
چندگاهیست وقتی می گویم:
«فی هذه الساعة»
دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای.
چندگاهیست وقتی می گویم:
«و فی کل الساعة»
دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست.
چندگاهیست وقتی می گویم:
«ولیا و حافظا» احساس نمی کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده
و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است.
چندگاهیست وقتی می گویم:
«و قائدا و ناصرا» به یاد پیروزی لشکرت،
در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند
چندگاهیست وقتی می گویم:
«و تمتعه فیها طویلا» به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین تو
طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم...
اما چندگاهیست دعای فرج را چند بار می خوانم تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،
هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم، هم سرپرستم باشی،
هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم
و هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است
و تو ذخیره خدایی که همیشه با منی...

۹۲/۰۷/۰۶