فرمانبری از خدا
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۱۲:۱۶ ب.ظ
پادشاهی به شکار می رفت و سگی به همراه داشت که در گردنش طنابی انداخته بود.
در گورستان دیوانه ای دید، به وزیر خود گفت: با این دیوانه مزاحی می کنم.
وزیر گفت: مبادا بی ادبی کند؟
پادشاه گفت: عیبی ندارد پس رو به دیوانه کرد و گفت: ای دیوانه! این سگ بهتر است یا تو؟
دیوانه گفت: سگ هرگز از خدا نافرمانی نمی کند.
پس اگر من و تو از خدا اطاعت کردیم، از این سگ بهتریم
و اگر نافرمانی کردیم، این سگ بر من وتو شَرَف دارد
خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقة الحقیقة)، ص67
۹۲/۰۶/۱۶