خود را باش
چهارشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۲، ۱۱:۵۴ ق.ظ
جناب میر سید شریف در آخرین لحظات عمر خود ، در بستر دراز کشیده بود .
فرزند بزرگوارش در آن هنگام از پدر تقاضای پندی کرده بود ،
این پدر فهمیده فقط یک جمله به فرزند خود گفت :
بابا ! خود را باش
این پدر فهمیده فقط یک جمله به فرزند خود گفت :
بابا ! خود را باش
ببین که هستی و چه می کنی ؟ هیچ به دیگران کاری نداشته باش .
اگر هم در مقام امر و نهی به دیگران قرار گرفتی ، ابتدا به خودت نگاه کن !
ببین آیا آن گونه که باید خودت مطیع هستی یا نه ؟
اگر نبودی ، امر و نهی بر خویشتن را مقدم بر دیگران قرار ده ،
زیرا هر کس برای خود اصل است و دیگران فرع او !
اگر اصل ساخته نشود ، مطمئناً فرع هم ساخته نمی شود ، پس خود را باش .
اگر هم در مقام امر و نهی به دیگران قرار گرفتی ، ابتدا به خودت نگاه کن !
ببین آیا آن گونه که باید خودت مطیع هستی یا نه ؟
اگر نبودی ، امر و نهی بر خویشتن را مقدم بر دیگران قرار ده ،
زیرا هر کس برای خود اصل است و دیگران فرع او !
اگر اصل ساخته نشود ، مطمئناً فرع هم ساخته نمی شود ، پس خود را باش .
شرح معرفت نفس / حضرت استاد صمدی آملی
۹۲/۰۱/۱۴