شب شد و روز آمد و ما بیدار نگشتیم
يكشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۵۴ ق.ظ
«...در حیرتم که چه نویسم؟
روی سخنم با کیست با خفته است یا بیدار؟
اگر با خفته است، خفته خفته را کی کند بیدار؟
و اگر با بیدار است، بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد که خود نامه سیاه و از دست خویش در فریاد است.
پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
شب شد و روز آمد و ما بیدار نگشتیم»

روی سخنم با کیست با خفته است یا بیدار؟
اگر با خفته است، خفته خفته را کی کند بیدار؟
و اگر با بیدار است، بیدار در کار خود بیدار است!
وانگهی نویسنده چه نویسد که خود نامه سیاه و از دست خویش در فریاد است.
پیری و جوانی چو شب و روز برآمد
شب شد و روز آمد و ما بیدار نگشتیم»

۹۲/۰۱/۰۴