یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

مزد یک ماه

شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۱۴ ق.ظ

حاج سید احمد رشتی (رحمة اللّه علیه) می گوید :

روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم .

ناگاه سید موقّر معمّمى بر من داخل شد که قباى فاخرى و عباى قرمزى پوشیده بود،

نظرى کرد به آنچه در زاویه حجره بود . کمى از کتب و ظروف و فرشى بود ، فرمود:

براى حاجت دنیا کفایت مى کند تو را و تو هر روز صبح به نیابت صاحب الزمان علیه السلام زیارت عاشورا بخوان

و خرجى هر ماهت را از من بگیر که محتاج احدى نباشى .

سپس قدرى پول به من داد و گفت :این کفایت یک ماه تو را مى نماید

و رفت رو به در مسجد و من به زمین چسبیده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تکلّم بنمایم ، نتوانستم

و حتى نتوانستم برخیزم تا سید خارج شد و همین که بیرون رفت گویا قیودى از آن بر من بود و باز شد و شرح صدرى پیدا کردم .

پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص کردم اثرى از آن آقا ندیدم !

۹۱/۰۸/۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد باقر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی