مردی به همراه شاگردش از دهی
میگذشت .
پیرمردی از او پرسید : ای قدیس ، چگونه به خدا برسم ؟
استاد پاسخ داد : خوش بگذران و با شادی ات خدا را نیایش کن و به راه خود ادامه دادند .
کمی بعد به مرد جوانی برخوردند . مرد جوان پرسید : چه کنم تا به خدا برسم ؟
استاد گفت : زیاد خوش گذرانی نکن .

پیرمردی از او پرسید : ای قدیس ، چگونه به خدا برسم ؟
استاد پاسخ داد : خوش بگذران و با شادی ات خدا را نیایش کن و به راه خود ادامه دادند .
کمی بعد به مرد جوانی برخوردند . مرد جوان پرسید : چه کنم تا به خدا برسم ؟
استاد گفت : زیاد خوش گذرانی نکن .
