زمستان براى مؤمن فصل خوبى است ، زیرا روزهاى کوتاهش را روزه مى گیرد و شبهاى طولانى اش را براى نماز (شب ) بر مى خیزد.

حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى (ره ) مى گوید:
یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم : چرا اشک مى ریزید؟
فرمود: براى این که دیشب نماز شب نخواندم !
گفتم : پدر جان ! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامى به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟
فرمود: فرزندم ! نگرانى من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟
روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدیه آوردند.حضرت به اصحاب خود فرمود: آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ کسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود. کسی جواب او را ند اد مگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) برخاست و عرض کرد یا رسول الله من میخوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فکر دنیا را نمیکنم.
مردی بود که هر کار میکرد نمیتوانست اخلاص خود را حفظ کند و ریاکاری نکند، روزی چاره اندیشی کرد و با خود گفت: در گوشهی شهر مسجدی متروک هست که کسی به آن توجه ندارد و رفت و آمد نمیکند، خوبست شبانه به آن مسجد بروم تا کسی مرا ندیده خالصانه خدا را عبادت کنم در نیمههای شب تاریک، مخفیانه به آن مسجد رفت، آن شب باران میآمد و رعد و برق و بارش شدت داشت. او در آن مسجد مشغول عبادت شد در وسط های عبادت...
امام صادق (ع) :
سه گروه نزد خدا شکایت می برند : مسجد ویرانی که مردم در آن نماز نخوانند، عالمی که بین جاهلان تنها بماند و قرآن رها شده و غبار گرفته ای که خوانده نمی شود.
اصول کافی 2/613