یک قدم تا خدا

آخرین مطالب

دو آیه در کنار هم

فاذکرونی اذکرکم
به یادم باشید من هم به یادتان هستم

من جاءبالحسنه فله عشرامثالها
هر کسی حسنه ای انجام دهد ده برابر مزد می دهم

نتیجه:
هر لحظه ای که به یاد خدا هستیم خدا چندین برابرش به یاد ماست


محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

عرق خوری جلوی شیخ جعفر شوشتری رو گرفت 

گفت من همینی هستم که می بینی 

آیا تو هم همونی هستی که می بینم؟

«آیت الله شوشتری مدت ها متاثر از این حرف بود»
محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۲۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از قول یکى از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط نقل شده
شبى وارد جلسه شدم قدرى دیر شده بود و شیخ مشغول خواندن دعا بود. 
چشمم به یکى از افراد جلسه افتاد که ریشش را تراشیده
در دلم ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که این شخص چرا ریشش را تراشیده است؟
ناگهان جناب شیخ که پشت به من بود و رو به قبله دعا را متوقف کرد و گفت: " به ریشش چکار دارى!؟ ببین اعمالش چطور است.
شاید یک حسنى داشته باشد که تو ندارى"

محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

بزرگی را گفتند: ذکری عنایت فرمایید؛

فرمود:«به ذکر شریف سکوت مشغول باشید! »


محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
جمعی از یکی از اولیاء خدا درخواست نصیحت کردند.

فرمود:« هر کدامتان می داند کی می میرد دستش را بالا برد!» 
کسی دست بالا نبرد. 
سپس فرمود:« هر که برای مرگ کاملاً آماده است دست بالا گیرد!»
باز هم کسی نبود. فرمود:
« در حیرتم از گروهی که نه وقت رفتنشان را می دانند و نه آماده ی سفرند!!!»


محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۵۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

به حقیقت برو و به خدا بگو: آمدم ٬

اگر گفتند : اینجا چرا آمدی ؟ بگو به کجا روم و به کدام در رو کنم؟

اگر گفتند: تا بحال کجا بودی؟ بگو راه گم کرده بودم.

اگر گفتند: برونش کنید بگو:

نمی روم ز دیار شما به کشور دیگر / برون کنید از این در در آیم از در دیگر

"علامه حسن زاده آملی "

محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۴۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر


به حقیقت برو و به خدا بگو: آمدم ٬


اگر گفتند:چی آوردی؟ بگو

اولاً دل شکسته که از شما نقل است:

در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس

بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است

و ثانیاً:

جز نداری نبود مایه دارائی من

طمع بخششم از درگه سلطان من است

و ثالثا:


محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
نگاه کنید که وضع چطور است،
ما ناز می کنیم و خدا و اهل بیت هی ناز ما را می کشند، 
در حالی که حق این است که بالعکس باشد و ایشان ناز کنند و ما ناز آنها را بکشیم!

"حاج اسماعیل دولابی"

محمد باقر
۲۷ مرداد ۹۱ ، ۱۷:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

علامه حلی در شب جمعه‏ ای تنها به زیارت امام حسین علیه‏ السلام می‏رفت. سواره بود و شلاقی در دستش. اتفاقاً در راه عربی که پیاده به سمت کربلا می‏رفت، با او همراه شد. بین راه مرد عرب مسئله‏ ای را مطرح کرد. 

علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است. چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمی‏ ای دارد. او هم همه را جواب داد. علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بو، جواب تمام مشکلات علمی ‏اش را یکی یکی می‏گرفت.




محمد باقر
۲۸ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
برخی که خیلی گناه دارند می گویند یعنی خدا من را می بخشد؟
آنها نمی دانند وقتی که به این حال میرسند یعنی اینکه بخشیده میشوند.

«مرحوم دولابی»


محمد باقر
۱۴ تیر ۹۱ ، ۱۲:۳۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر