بی تابی خـــداونــــد بــــــر تــوبــــــــه ی بندگــــان
♥•٠·
إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ...
بقره/222
هـــــر آیــــنـــه خــــــدا تــــــــوبه کنــــنـــــدگـــــــــان را دوســـــــــت دارد
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند
که جناب شیخ می گوید :
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛
حسین_جان ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم
و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند، می بینند هوا ابری شد
و یک تکه ابر بالای سر آنها قرار گرفت
و شروع کرد به باریدن تگرگ. شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود،
شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد.
او امام حسین ع را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی !
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،
دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هرکسی ادعای عشق والا را داشته باشد؟
کتاب طوبای کربلا...صفحه114
♥•٠·˙
مانــــــده ام چگونــــــــه این همــــــــــــــه اعجــــــــاز می کنــــــــــــی
داری بــــــــــــــــــدون دســت گـــــــره بــــــــــاز می کنــــــــــــــــــــی
┘◄ الســـــلام علیــــــکَ یا قطیـــع الکفیــــن
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
وقتی دلت برای یک کار خوب تنگ می شود حتما به سراغ آن کار خوب برو و انجام بده.
اما وقتی دلت برای یک کار بد تنگ شد آن را به تاخیر بینداز و سعی کن از زیر حرف دلت فرار کنی.
این مهمترین رمز موفقیت در تعالی روح و مبارزه با هوای نفس است.
هوسهای خوب دل ما الهامات الهی هستند...
*استاد پناهیان*
السلام علیک یا اباعبدالله
♥•٠·˙
اربــــــاب صــــدای قدمــــتـ می آید ...
هنگـــــامہ اوج مـــــاتمــتـــ می آید ...
ما در تب داغ و غم تـو می سوزیم ...
چنــــد روز دگـــر محرمـــتــ می آید .
♥•٠·˙
تو اگر ذوق کنی رنگ فلک می ریزد
کرک و پر از همه ی خیل ملک می ریزد
تو اگر سیزده ماه رجب سبزه شوی
سیزده بار ز اعداد نمک می ریزد
دلم از ریخت که افتاده، دلم را تو نریز
خود به خود چینی ام از رد ترک می ریزد
دهنت بادۀ "الله معی" می نوشد
لب ما ساغر "الله معک" می ریزد
ذوالفقار تو در آن جا که دهد جولانی
سر چنان ریزه شن از چشم الک می ریزد
ما رسیدیم و بیا، ز سر شاخ بچین
میوه ها را به لب حوض دل کاخ بچین
مرحوم دولابی:
پدر و مادر را از خود خشنود کنید.
هنگام غروب روز عرفه خداوند به فرشتگانش میفرماید :
به بندگانم (زن و مرد) نگاه کنید با حالت ژولیده و غبار آلود به سمت من آمده اند
از هر راه دوری ، رحمت و عذابم را نمیبینند(فقط برای من آمده اند) یعنی بهشت و جهنم؛
شهادت میدهم به شما فرشتگانم همانا به تحقیق آنها را بخشیدم حاجی و غیر حاجی؛
روزی دیده نشده بیشتر از روز و شب عرفه از آتش آزاد شوند.
مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 10 ، ص 32 ، ح 11385