علت غیبت امام زمان(عج) خود ما هستیم.

یکى از مشایخ روایت مى کرد که در سوره مبارکه یس اسمى هست که برطرف مى شود به برکت آن کورى مادرزاد و پیسى.
او را گفتند که آیا اگر کسى تمام سوره را بخواند نفعى از این مقوله که
مى گویى به او خواهد رسید؟
جواب داد: هر گاه حکیم یک دوا را براى مرضى مقرر کرده باشد و آن دوا در دکان عطارى باشد و مریض برود و
تمام ادویه دکان او را بخورد،آیا نفعى به او خواهد رسید؟ همچنین است این اعمال.
قال رسولُ الله صلى اللهُ علیهِ وَ آلهِ :
صَلِّ صَلوةَ مودِعٍ تَرَى اَنکَ لا تُصلِى بَعدَها صَلوةً اَبداً .
آنچنان نماز بگذار که گویى آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازى نخواهى خواند .
حجةالاسلام انصاری می گوید: امام(ره) در روزهای آخر عمرشان می خواستند بخوابند؛ به من فرمودند اگر خوابیدم، اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم چشم. دیدم اول وقت شد و امام(ره) خوابیده اند، حیفم آمد صدایشان بزنم؛ عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است.چنددقیقه ای از اذان گذشت و امام(ره) چشم هایشان را باز کردند، گفتند:وقت شده؟ گفتم:بلهفرمودند:چرا صدایم نزدی؟ گفتم:ده دقیقه بیشتر از وقت نگذشته است. گفتند:مگر به شما نگفتم. سپس امام(ره) فرزند خود را صدا زدند و فرمودند: ناراحتم. از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ام، چرا الان باید ده دقیقه تأخیر بیفتد؟".
استاد الهى و عارف ربّانى ، مرحوم حاج شیخ جواد انصارى همدانى رحمه الله علیه مى فرمود:
یکى از مؤمنان ، شبى که براى نماز شب بیدار شده بود مشاهده کرد که در حدود پانصد خانه از خانه هاى همدان نورافشانى مى کنند. به او الهام شده بود که در این خانه ها نماز شب خوانده مى شود، در نقطه اى (از زمین ) عمودى از نور دیده بود که تا آسمان کشیده شده است و به او الهام شده بود که در آن مکان ، وجود مقدّس حضرت مهدى علیه السلام هست که به نماز شب ایستاده است.حجت الاسلام على محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عبّاس قمى (ره ) مى گوید:
یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم : چرا اشک مى ریزید؟
فرمود: براى این که دیشب نماز شب نخواندم !
گفتم : پدر جان ! نماز شب که مستحب است و واجب نیست ، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامى به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟
فرمود: فرزندم ! نگرانى من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟
روزی دو شتر بزرگ و چاق برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هدیه آوردند.حضرت به اصحاب خود فرمود: آیا کسی هست در میان شما که دو رکعت نماز بخواند و در قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع اهتمام به امور دنیا نداشته و در قلب او فکر دنیا نبوده باشد تا من یکی از این دو شتر را به او بدهم؟ کسی جواب نگفت. سه مرتبه این جمله را فرمود. کسی جواب او را ند اد مگر علی بن ابیطالب (علیه السلام) برخاست و عرض کرد یا رسول الله من میخوانم و از اول نماز تا آخر چیزی از دنیا به خاطرم راه نداده فکر دنیا را نمیکنم.